( مصدر ) گناه داشتن : اگر چه نداری گنه نزد شاه چنان باش پیشش که مرد گناه .
گنه داشتن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
گنه داشتن. [ گ ُ ن َه ْ ت َ ] ( مص مرکب ) گناهکار بودن :
اگرچه نداری گنه نزد شاه
چنان باش پیشش که مرد گناه.
اگرچه نداری گنه نزد شاه
چنان باش پیشش که مرد گناه.
اسدی.
کلمات دیگر: