کلمه جو
صفحه اصلی

رهد

فرهنگ فارسی

رهد . سخت ساییدن چیزی را

لغت نامه دهخدا

رهد. [ رَ هََ ] ( ع مص ) رَهد. سخت ساییدن چیزی را. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ).

رهد. [ رَ ] ( ع مص ) رَهَد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به رَهَد شود.

رهد. [ رَ ] (ع مص ) رَهَد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به رَهَد شود.


رهد. [ رَ هََ ] (ع مص ) رَهد. سخت ساییدن چیزی را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).


دانشنامه عمومی

رهد (نیدرزاکسن). رهد (به آلمانی: Rhede) یک شهر در آلمان است که در امسلاند واقع شده است.
فهرست شهرهای آلمان


کلمات دیگر: