تختگاه
سریرگاه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
سریرگاه. [ س َ ] ( اِمرکب ) پایتخت : و همواره دارالملک و سریرگاه ملوک فرس بوده است. ( فارسنامه ابن البلخی ص 3 ).
با رفعت و قدر باد جاهت
با فتح و ظفر سریرگاهت.
با رفعت و قدر باد جاهت
با فتح و ظفر سریرگاهت.
نظامی.
کلمات دیگر: