کلمه جو
صفحه اصلی

شملله

لغت نامه دهخدا

( شمللة ) شمللة. [ ش َ ل َ ل َ ] ( ع مص ) دامن برزدن و سرعت نمودن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). شتاب کردن. ( از اقرب الموارد ). || برچیدن از خرما آنچه بر درخت باشد. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

شمللة. [ ش َ ل َ ل َ ] (ع مص ) دامن برزدن و سرعت نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). شتاب کردن . (از اقرب الموارد). || برچیدن از خرما آنچه بر درخت باشد. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء).



کلمات دیگر: