کلمه جو
صفحه اصلی

شموص

لغت نامه دهخدا

شموص. [ ش ُ] ( ع مص ) شماص. ( ناظم الاطباء ). رجوع به شماص شود.

شموص. [ ش َ ] ( ع ص ) سریع. شتاب. ( ناظم الاطباء ). سریع. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). || شادمان. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || زن بازی کن و خندان. ( مهذب الاسماء ). || از حیث لفظ و معنی مانند شموس است ( ستور سرکش و بدرام ). ( از اقرب الموارد ). چموش. رجوع به شموس شود.

شموص . [ ش َ ] (ع ص ) سریع. شتاب . (ناظم الاطباء). سریع. (آنندراج ) (منتهی الارب ). || شادمان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || زن بازی کن و خندان . (مهذب الاسماء). || از حیث لفظ و معنی مانند شموس است (ستور سرکش و بدرام ). (از اقرب الموارد). چموش . رجوع به شموس شود.


شموص . [ ش ُ] (ع مص ) شماص . (ناظم الاطباء). رجوع به شماص شود.



کلمات دیگر: