کلمه جو
صفحه اصلی

رهاص

لغت نامه دهخدا

رهاص. [ رِ ] ( ع مص ) مراهصة. ( ناظم الاطباء ). رجوع به مراهصة شود.

رهاص. [ رَهَْ ها ] ( ع ص ) دیوارگلین ساز. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). دیوارگلین ساز. چینه کش. ( ناظم الاطباء ). بنا. گلکار. چینه کش. پاخیره زن. والادگر. آخیزگر. مهره زن. دیوارزن. ( یادداشت مؤلف ). پاخره گر. ( دهار ). دیوارگر. ( مهذب الاسماء ).

رهاص . [ رَهَْ ها ] (ع ص ) دیوارگلین ساز. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). دیوارگلین ساز. چینه کش . (ناظم الاطباء). بنا. گلکار. چینه کش . پاخیره زن . والادگر. آخیزگر. مهره زن . دیوارزن . (یادداشت مؤلف ). پاخره گر. (دهار). دیوارگر. (مهذب الاسماء).


رهاص . [ رِ ] (ع مص ) مراهصة. (ناظم الاطباء). رجوع به مراهصة شود.



کلمات دیگر: