سرکانه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
سرکانه . [ س َ ن َ ] (اِخ ) دهی از دهستان سرکانه ٔ بخش پاپی شهرستان خرم آباد. مرکز دهستان دارای 800 تن سکنه است . آب آن از سراب جلدان . محصول آن غلات ، حبوبات ، لبنیات . شغل اهالی زراعت و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
سرکانه . [ س َ ن َ ] (اِخ ) نام یکی از دهستان های بخش پاپی خرم آباد. محدود است از شمال به دهستان گریت ، از جنوب به دهستان لیریائی ، از خاور به دهستان گازه ٔ بخش دورود و از باختر به دهستان کشور. از 12 آبادی تشکیل گردیده . جمعیت آن در حدود 5800 تن است . قراءمهم آن عبارت از سپیددشت و مونک است . ساکنین از طوایف پاپی میباشند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
سرکانه . [ س َ ن َ ](اِخ ) دهی از دهستان کاکاوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد. دارای 300 تن سکنه است . آب آن از چشمه ها. محصول آن غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است و راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
سرکانه. [ س َ ن َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان سرکانه بخش پاپی شهرستان خرم آباد. مرکز دهستان دارای 800 تن سکنه است. آب آن از سراب جلدان. محصول آن غلات ، حبوبات ، لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).
سرکانه. [ س َ ن َ ]( اِخ ) دهی از دهستان کاکاوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد. دارای 300 تن سکنه است. آب آن از چشمه ها. محصول آن غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است و راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).
دانشنامه عمومی
فهرست روستاهای ایران
این روستا در دهستان شوراب قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۹۲ نفر (۱۹خانوار) بوده است.