قوی . دل . بی پروا . پردل . جسور .
چیره دل
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
چیره دل. [ رَ / رِ دِ] ( ص مرکب ) قوی دل. بی پروا. پردل. جسور :
به ایران زمین باز کردند روی
همه چیره دل گشته و رزم جوی.
به ایران زمین باز کردند روی
همه چیره دل گشته و رزم جوی.
دقیقی.
کلمات دیگر: