کلمه جو
صفحه اصلی

رهوه

لغت نامه دهخدا

( رهوة ) رهوة. [ رَهَْ وَ ] ( ع اِ ) جای بلند و یا پست که در آن آب فراهم آید ( از اضداد است ). ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ) ( از اقرب الموارد ).
رهوه. [ رَهَْ وَ ] ( معرب ، اِ ) فارسی به معنی رفتار نرم و معرب آن رهوج است. ( از ذیل المعرب ص 156 از لسان العجم ). صاحب تاج العروس می گوید: کلمه فارسی است و عرب «رهوج » را از آن گرفته ،به معنی رفتاری نرم و آهسته است. و ظاهراً با رهواریا رهور اشتباه کرده است. ( از یادداشت مؤلف ). رجوع به راهوار و رهور و رهوج شود. || آب راه میان محله. ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ). || جوبة؛ یعنی گوی در میان محله که آب باران در آن جمعگردد. ج ، رِهاء. ( ناظم الاطباء ). رجوع به رهو شود.

رهوه . [ رَهَْ وَ ] (معرب ، اِ) فارسی به معنی رفتار نرم و معرب آن رهوج است . (از ذیل المعرب ص 156 از لسان العجم ). صاحب تاج العروس می گوید: کلمه ٔ فارسی است و عرب «رهوج » را از آن گرفته ،به معنی رفتاری نرم و آهسته است . و ظاهراً با رهواریا رهور اشتباه کرده است . (از یادداشت مؤلف ). رجوع به راهوار و رهور و رهوج شود. || آب راه میان محله . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). || جوبة؛ یعنی گوی در میان محله که آب باران در آن جمعگردد. ج ، رِهاء. (ناظم الاطباء). رجوع به رهو شود.


رهوة. [ رَهَْ وَ ] (ع اِ) جای بلند و یا پست که در آن آب فراهم آید (از اضداد است ). (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد).



کلمات دیگر: