کلمه جو
صفحه اصلی

ورب

فرهنگ فارسی

تباه عرق ورب

لغت نامه دهخدا

ورب . [ وَ رِ ] (ع ص ) تباه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد): عرق ورب . (منتهی الارب ) (آنندراج )؛ رگ تباه و فاسد شده . (ناظم الاطباء). || ابر فروهشته . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).


ورب . [ وِ ] (ع اِ) لغتی است در ارب به معنی عضو. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). || زیرکی . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || مکر. || بدی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ج ، اوراب . (ناظم الاطباء).


ورب. [ وَ ] ( ع اِ ) خانه جانوران وحشی در زیر زمین. ( ناظم الاطباء ). خانه وحش از زمین. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از آنندراج ). || گله ستوران دشتی. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || فضای مابین دو استخوان دنده. ( از ناظم الاطباء ). مابین دو استخوان پهلو. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ). || عضو. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). وِرب. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). اندام. ( ناظم الاطباء ). || مابین دو انگشت سبابه و ابهام. ( منتهی الارب )( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ). فرجه میان انگشت سبابه و شست. ( ناظم الاطباء ). || کون. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). اِست. ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ). || دهانه سوراخ موش. ( ناظم الاطباء )( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). ج ، اوراب. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).

ورب. [ وَ رَ ] ( ع مص ) تباه شدن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ). تباه شدن رگ. ( تاج المصادر بیهقی ). تباه و فاسد شدن رگ. || فروهشته گردیدن ابر. ( ناظم الاطباء ).

ورب. [ وِ ] ( ع اِ ) لغتی است در ارب به معنی عضو. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ). || زیرکی. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || مکر. || بدی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). ج ، اوراب. ( ناظم الاطباء ).

ورب. [ وَ رِ ] ( ع ص ) تباه. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ): عرق ورب. ( منتهی الارب ) ( آنندراج )؛ رگ تباه و فاسد شده. ( ناظم الاطباء ). || ابر فروهشته. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).

ورب . [ وَ ] (ع اِ) خانه ٔ جانوران وحشی در زیر زمین . (ناظم الاطباء). خانه ٔ وحش از زمین . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از آنندراج ). || گله ٔ ستوران دشتی . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). || فضای مابین دو استخوان دنده . (از ناظم الاطباء). مابین دو استخوان پهلو. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). || عضو. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). وِرب . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). اندام . (ناظم الاطباء). || مابین دو انگشت سبابه و ابهام . (منتهی الارب )(از اقرب الموارد) (آنندراج ). فرجه ٔ میان انگشت سبابه و شست . (ناظم الاطباء). || کون . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). اِست . (از اقرب الموارد) (آنندراج ). || دهانه ٔ سوراخ موش . (ناظم الاطباء)(منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ج ، اوراب . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).


ورب . [ وَ رَ ] (ع مص ) تباه شدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). تباه شدن رگ . (تاج المصادر بیهقی ). تباه و فاسد شدن رگ . || فروهشته گردیدن ابر. (ناظم الاطباء).


دانشنامه عمومی

ورب (مجارستان). ورب (به مجاری: Vereb) یک شهرداری در مجارستان است که در Vál District واقع شده است. ورب ۲۲٫۳۲ کیلومتر مربع مساحت و ۸۰۳ نفر جمعیت دارد.
فهرست شهرهای مجارستان

پیشنهاد کاربران

تباهی


کلمات دیگر: