کلمه جو
صفحه اصلی

گرگور

لغت نامه دهخدا

گرگور. [ گ َ ]( اِخ ) دهی است از دهستان ساحلی بخش اهرم شهرستان بوشهر، واقع در 24000گزی باختر اهرم ، کنار راه فرعی ساحل دریا به چغادک. منقطه ای است گرمسیر و مالاریائی. دارای 248 تن سکنه است. آب آنجا از چاه تأمین میشود و محصول آن غلات و خرما است و جزئی تنباکو دارد. شغل اهالی زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).

دانشنامه عمومی

گرگور به قفس های ماهیگیری ساخته شده از توری گفته می شود. کاربرد این گونه ابزار ماهیگیری در کرانه های ایرانی خلیج فارس رواج زیاد دارد.
گرگور باطْنه ای
گرگور طمعه ای
گرگور عمانی
گرگور دو کیسه ای
گرگور قفسی توری است که با بند، آن را به ته دریا می فرستند و به سر بند یک قطعه چوب پنبه می بندند تا محل قرارگرفتن گرگور را گم نکنند. ماهی ها از یک دریچه وارد شده و راه برگشت را پیدا نمی کنند و درون قفس گیر می کنند و فقط ماهی های درشت در درون گرگور می مانند.
گرگور نوعی قفس بوده که جزو ابزارهای صید تله ای محسوب می شود. ساختمان آن بسیار ساده است و تنها با داشتن اندک تجربه ای می توان از آن برای صید استفاده کرد. این ابزار صید برای به دام انداختن گروه زیادی از ماهیان کف زی، سخت پوستان و بعضی از نرم تنان قابل استفاده است.
اشکال و ابعاد گرگورها بسیار متنوع و مصالح مورد استفاده در ساخت آن ها متفاوت است. از نظر حجم، ساختمان و وزن نیز، در کشورهای مختلف و بسته به هدف صید، تنوع زیادی در آن ها به چشم می خورد. بعضی از انواع آن بسیار سنگین بوده و متجاوز از چندین کیلوگرم وزن دارند، بطوری که بکارگیری آن ها مستلزم داشتن شناورهای بزرگ و مجهز به وینچ و جرثقیل است. پاره ای دیگر نیز سبک بوده و به راحتی توسط دست قابل حمل و بکارگیری هستند.

(بنادر جنوب) نوعی دام کوچک، مانند سبد چوبی یا فلزی، که برای صید آبزیان به ویژه خرچنگ به کار می رود. معادل fish trap در انگلیسی.


پیشنهاد کاربران

گرگور:[اصطلاح صید ] همان دام یا تله ای بزرگ سیمی است که در عمقهای مختلف انداخته می شود.


کلمات دیگر: