کلمه جو
صفحه اصلی

اندی استنتون

دانشنامه عمومی

اندی استنتون (انگلیسی: Andy Stanton؛ زادهٔ ۱۹۷۳) نویسندهٔ کتاب های کودک و خوانندهٔ سبک بلوز اهل انگلستان است. او در حومهٔ لندن بزرگ شد و در مدرسهٔ لاتیمر به تحصیل پرداخت.استنتون در دانشگاه آکسفورد در رشتهٔ زبان انگلیسی مشغول به تحصیل بود تا این که از این دانشگاه اخراج شد. او در شغل هایی چون کمدین، نمایشنامه خوان، کاریکاتوریست و … فعالیت داشته است و عاشق کارتون، کتاب و موسیقی است. وی اکنون در شمال لندن زندگی می کند.
Red House Children's Book Award
two Blue Peter Book Awards for Best Book With Pictures
the inaugural Roald Dahl Funny Prize
The Mr. Gum books have won numerous awards including:

نقل قول ها

اندی استنتون (به انگلیسی: Andy Stanton) (زادهٔ ۱۹۷۳) نویسندهٔ کتاب های کودک و خوانندهٔ سبک بلوز اهل انگلستان است.
• «آقای گام پیرمرد بداخلاقی بود با ریش قرمز و یک جفت چشم خون گرفته که مثل هشت پایی که در غاری ناجور چنبره زده باشد، به آدم خیره می شد. از آن موجودات یک پارچه وحشتناک بود که عشقش تمام روز چرت زدن توی رختخواب و تنهایی و غر زدن به زمین و زمان بود. یا ول بود تو رختخواب یا غرولند می کرد یا دماغش را فین می کرد و لیس می زد. بیش تر مردم شهر لامونیک بیبر از او فراری بودند و بچه ها ازش می ترسیدند. مادرها به بچه ها می گفتند: وقتی می گم بخواب، بگیر بخواب وگرنه آقای گام می یاد سر عروسک هات داد می زنه و کتاب هاتو لک پک می کنه. این کلک معمولاً می گرفت.»• «آقای گام وسط شهر، در خانه ای درندشت و خیلی خوب زندگی می کرد. راستش را بخواهید، آن قدرها هم خیلی خوب نبود. چون خانه را به یک طویلهٔ بو گندو تبدیل کرده بود. اتاق ها پر بود از آت و آشغال و جعبهٔ خالی پیتزا. شیشه های خالی شیر همه جا ولو بود، عین سربازهایی که در جنگ با شیر و ماست زخمی شده باشند.»• «آقای گام از تن لش های بی خاصیت بود که بی خیال خوبی و تمیزی و مسواک زدن دندان های خودش یا هر کس دیگر شده بود. اما (همان طور که می بینید امای بزرگی است) همیشه بیش از اندازه مواظب بود باغچه اش تمیز و آراسته باشد. راستش را بخواهی آقای گام باغچه اش را به قدری مرتب نگه می داشت که در تمام شهر لامونیک بیبر، قشنگ ترین، سر سبزترین، پرگل ترین و باغچه ترین باغچه بود. برای این که دستت بیاید این باغچه چه قدر معرکه بود: یک عدد بین یک تا ده در نظر بگیر. آن عدد را در پنج ضرب کن. سیصد و پنجاه و پنج را به آن اضافه کن. یازده را ازش کم کن. حالا تمام این اعداد و ارقام را بنداز دور؛ و فقط به یک باغچهٔ معرکه فکر کن.»


کلمات دیگر: