کلمه جو
صفحه اصلی

اواز قو

دانشنامه عمومی

آواز قو. آواز قو فیلمی به کارگردانی سعید اسدی، نویسندگی پیمان معادی و تهیه کنندگی حسین فرح بخش و عبدالله علیخانی محصول سال ۱۳۷۹ است.
جمشید هاشم پور
بهرام رادان
ساره آرین
داریوش مؤدبیان
افسانه ناصری
ثریا حکمت
قاسم زارع
رامسین کبریتی
احمدرضا رافعی
گلایون شیرازی
مجتبی بیطرفان
نوشین تندسته
انوشیروان نعیمی
افشین نخعی
ارد درویشی
اصغر عاشوری
اصغر امیدوار خرم
مرتضی محمدی
سیامک صحرانورد
حسین دوستدار
جلیل ملک زاده
جمشید اسماعیل خانی
علی خیری
پیمان فدایی، ناراضی از تصمیم پدرش برای فرستادن او به خارج از کشور، مجلس جشنی را که برایش برپا کرده اند. ترک کرده و به سراغ دختر مورد علاقه اش پرستو آرین می رود. پیمان علیرغم مخالفت پدر پرستو، او را سوار اتومبیلش می کند، اما در یکی از پست های خیابانی نیروی انتظامی آن ها دستگیر می شوند در حالیکه سرگرد فتاح حیدری اعتقادی به جلب و دستگیری آن ها ندارد. درگیری پیمان و یکی از مأموران پاسگاه هنگام پر کردن ورقه تعهد، اوضاع را وخیم تر کرده و پیمان به جرم مضروب کردن پلیس، زندانی می شود. در مدت حبس، یکی از زندانیان او را به فرار از کشور ترغیب می کند. پیمان در فرصتی مناسب از دست مأموران می گریزد و با تماس با شماره تلفنی که از زندانی هم بندش گرفته بود، امکان خروج از کشور را برای خود و پرستو فراهم می کند. در مرز ایران و ترکیه جعلی بودن پاسپورت پیمان لو رفته و ماجرا به گروگان گیری خونین معجز می شود. سرگرد فتاح تمام تلاش خود را برای ختم این غائله بکار می گیرد اما موفق نمی شود سرانجام سر مرز ایران و ترکیه تیرباران می شوند
فیلم آواز قو در پنجمین دوره جشن خانه سینما (۱۳۸۰) در ۵ بخش بهترین کیفیت لابراتواری، بهترین صداگذاری و میکس (فریدون خوشابافرد)، نقش اول مرد (بهرام رادان)، بهترین فیلم و تدوین (محمدرضا مویینی) کاندیدا مسابقات بوده است.

نقل قول ها

آواز قو. آواز قو (۱۳۷۹)، فیلمی به کارگردانی سعید اسدی.
• پیمان: خاک ما کجاست فتاح؟ خاکی که توش عشق جرمه؟ خاکی که جوونشو به جایی می کشونه که حالا این همه آدم منتظرن تا مغزشو داغون کنن؟• پیمان: دست چند تا بچه شونزده هیفده ساله یه اسلحه می دین، جلو ما رو می گیره، چون از رنگ پیرن ما خوشش نمیاد، به ما میگه بچه قرتی! وقتیم حرف می زنیم، می زنین تو دهنمون می گین خفه شو! بمیر!• پیمان: تو چند ماه خدمتی؟ منم سربازی رفتم، من 18 ماه تو کوه های کردستان خدمت کردم.... ببین دستبندمو باز میکنی، میخوام برم دستشویی.


کلمات دیگر: