برابر پارسی : ژرفایش
تعمیق
برابر پارسی : ژرفایش
فارسی به انگلیسی
sounding, [o.s.] deepening
فرهنگ فارسی
۱ -( مصدر ) گود کردن ژرف کردن . ۲ - غور کردن در امری ژرف اندیشیدن . ۳ - ( اسم ) ژرف اندیشی . جمع تعمیقات .
فرهنگ معین
(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) ژرف اندیشی .
لغت نامه دهخدا
تعمیق. [ ت َ ] ( ع مص ) ژرف کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). ژرف گردانیدن. ( زوزنی ). مغاک کردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). || به استقصا نگریستن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). دور اندیشیدن در کار. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). دور اندیشیدن در کاری و غور کردن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ): عمق النظر فی الامور؛ بالغ. ( اقرب الموارد ).
فرهنگ عمید
۱. گود کردن.
۲. [مجاز] غور کردن، دوراندیشی کردن در امری.
۲. [مجاز] غور کردن، دوراندیشی کردن در امری.
فرهنگ فارسی ساره
ژرفایش
پیشنهاد کاربران
دور اندیشی کردن در امری😕
فکر کردن درمورد چیزی
عمیق اندیشیدن در مورد چیزی
کلمات دیگر: