به اب زدن , بسختي رفتن , در اب راه رفتن
خض
عربی به فارسی
گویش مازنی
/Khez/ مخفف خضر - خواجه خضر
۱مخفف خضر ۲خواجه خضر
پیشنهاد کاربران
کلمه خُضَّ به معنی به هم زدن و زدن مشک هم کاربرد دارد.
خضَّ خضَضْتُ، یَخُضّ، اخْضُضْ/ خُضَّ، خضًّا، فهو خاضّ، والمفعول مخضوض
المعنى: • خضَّ السَّائلَ: خَضْخَضه، رجّه وحرّکه "خضَّ الدواءَ قبل تناوله - خضَّتِ المرأةُ اللَّبنَ؛ لاستخلاص الزُّبد". • خضَّ الصَّغیرَ: أخافه وأفزعه "بات مخضوضًا من هول ما رأى".
دارو را قبل از خوردن به هم زد.
خانم از زدن مشک ( ماست ) کره گرفت.
در واقع همان عمل مشک زدن را در عرب خضَّ میگویند.
خضَّ خضَضْتُ، یَخُضّ، اخْضُضْ/ خُضَّ، خضًّا، فهو خاضّ، والمفعول مخضوض
المعنى: • خضَّ السَّائلَ: خَضْخَضه، رجّه وحرّکه "خضَّ الدواءَ قبل تناوله - خضَّتِ المرأةُ اللَّبنَ؛ لاستخلاص الزُّبد". • خضَّ الصَّغیرَ: أخافه وأفزعه "بات مخضوضًا من هول ما رأى".
دارو را قبل از خوردن به هم زد.
خانم از زدن مشک ( ماست ) کره گرفت.
در واقع همان عمل مشک زدن را در عرب خضَّ میگویند.
کلمات دیگر: