coming into existence
تکون
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
بوجود آمدن، هستی یافتن، جنبیدن، هستی
۱ -( مصدر ) هست شدن بودن . ۲ - ( اسم ) هستی . جمع : تکونات .
۱ -( مصدر ) هست شدن بودن . ۲ - ( اسم ) هستی . جمع : تکونات .
فرهنگ معین
(تَ کَ وُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) به وجود آمدن ، هستی یافتن .
لغت نامه دهخدا
تکون. [ ت َ ک َوْ وُ ] ( ع مص ) هست شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). هست کردن. ( دهار ). شدن و بودن. ( منتهی الارب )( ناظم الاطباء ). هست شدن و بودن. ( غیاث اللغات ). تکوین. کونه فتکون. ( اقرب الموارد ). || جنبیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ عمید
۱. به وجود آمدن، هستی یافتن.
۲. جنبیدن.
۳. هستی.
۲. جنبیدن.
۳. هستی.
دانشنامه عمومی
مختصات: ۲۸°۵۵′۴۷″ شمالی ۵۱°۲۲′۴۵″ شرقی / ۲۸٫۹۲۹۷۲°شمالی ۵۱٫۳۷۹۱۷°شرقی / 28.92972; 51.37917
درگاه ملی آمار
تکون، روستایی است از توابع بخش مرکزی شهرستان تنگستان استان بوشهر ایران.
این روستا در دهستان اهرم قرار داشته و بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ جمعیت آن ۱۳نفر (۴خانوار) بوده است.
درگاه ملی آمار
تکون، روستایی است از توابع بخش مرکزی شهرستان تنگستان استان بوشهر ایران.
این روستا در دهستان اهرم قرار داشته و بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ جمعیت آن ۱۳نفر (۴خانوار) بوده است.
wiki: تکون
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی تَکُونَ: که باشد - که باشی ("که نباشی" در ترکیبی مانند : "إِنِّی أَعِظُکَ أَن تَکُونَ مِنَ ﭐلْجَاهِلِینَ (هود46):تو را پند می دهم تا از جاهلان نباشی")
معنی تَکُونُ: باشد - هست (مؤنث)
معنی مَا تَکُونُ: نمیباشی
معنی لَا تَکُونَ: تا نباشد(در عبارت "حَتَّیٰ لَا تَکُونَ فِتْنَةٌ " به دلیل حرف "حَتَّیٰ" آخر آن منصوب شده است)
ریشه کلمه:
کون (۱۳۹۰ بار)
معنی تَکُونُ: باشد - هست (مؤنث)
معنی مَا تَکُونُ: نمیباشی
معنی لَا تَکُونَ: تا نباشد(در عبارت "حَتَّیٰ لَا تَکُونَ فِتْنَةٌ " به دلیل حرف "حَتَّیٰ" آخر آن منصوب شده است)
ریشه کلمه:
کون (۱۳۹۰ بار)
wikialkb: تَکُون
گویش مازنی
/tekoon/ حرکت – تکان – جنبش
حرکت – تکان – جنبش
پیشنهاد کاربران
شکل گیری، شکل یافتن، قالب یافتن
تکان در زبان ملکی گالی بشکرد
کلمات دیگر: