کلمه جو
صفحه اصلی

بی رونق


مترادف بی رونق : بی طراوت، راکد، کاسد، کدر، کساد، متروک، نارایج

متضاد بی رونق : پررونق

فارسی به انگلیسی

stagnant


lustreless, dull, unsuccessful


lustreless, dull, unsuccessful, stagnant

مترادف و متضاد

بی‌طراوت، راکد، کاسد، کدر، کساد، متروک، نارایج ≠ پررونق


فرهنگ فارسی

کساد ٠ بی مشتری ٠ بی رواج ٠

لغت نامه دهخدا

بیرونق. [ رَ / رُو ن َ ]( ص مرکب ) ( از: بی + رونق ) کساد. بی مشتری. بی رواج.
- بازار بی رونق ؛ بازار کساد. کاسد. نارواج. تق و لق. ( یادداشت مؤلف ) :
کار بیرونقان بساز آورد
رفتگان را بملک بازآورد.
نظامی.
کسانی که مردان راه حقند
خریدار بازار بیرونقند.
سعدی.
رجوع به رونق شود.

پیشنهاد کاربران

راکد، کاسد، کساد، متروک، بی طراوت، کدر، نارایج

سوت و کور

- بازار کسی یخ کردن ؛ سرد شدن بازار او. از رونق افتادن بازار وی. ( یادداشت مؤلف ) .

کساد



کلمات دیگر: