لوتی
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
افسر نیروی دریایی سیاح و نویسنده فرانسوی ( و. روشفور ۱۹۲۳ - ۱۸۵٠م . ). وی جوانی شرمگین بود و بهمین سبب معشوقش نام گل [ لوتی ] را که یک گل هندی است و پیوسته سر بپایین دارد به او داد . داستانهایش بسبک اپرسیونیست است و در آنها مناظر و احوال مردم کشورهایی را که سیاحت کرده آورده است . مهمترین کتابهایش عبارتند از : پپپپپپپپپپپپپپپ [ آزیاده ] [ ازدواج لوتی ] [ برادر من ایو ] [ ماهیگیر ایسلند ] [ بسوی اصفهان ] این اثر بفارسی ترجمه شده که در آن مناظر بین بوشهر و شیراز شیراز و اصفهان و مناظر و ابنیه اصفهان را با دقت نظر و بیانی شیرین وصف کرده است . از دیگر آثارش میتوان اینها را نام برد : [ شبح شرق ] [ هند بی انگلیسی ها ] [ روشناییها بر راه تاریک ] لوتی بعضویت آکادمی فرانسه برگزیده شد.
( اسم ) قسمی ماهی استخوانی باقدی متوسط که سر پوش برانشی هایش تیغ دار است و نیز دارای دو بال. شنای پشتی تیغ دار میباشد . این ماهی در مردابها و جریانهای بطئ رودخانه ها میزید .
( اسم ) قسمی ماهی استخوانی باقدی متوسط که سر پوش برانشی هایش تیغ دار است و نیز دارای دو بال. شنای پشتی تیغ دار میباشد . این ماهی در مردابها و جریانهای بطئ رودخانه ها میزید .
لغت نامه دهخدا
لوتی. ( ص نسبی ) لوطی. منسوب به لوت. لوت خوار. شکم پرست. لوت دوست. و شاید از لوت به معنی عریان ، برهنگی ، عریانی ، لختی و عوری باشد.
لوتی. ( اِ ) قسمی ماهی .
لوتی. ( اِ ) قسمی ماهی .
لوتی . (اِ) قسمی ماهی .
لوتی . (ص نسبی ) لوطی . منسوب به لوت . لوت خوار. شکم پرست . لوت دوست . و شاید از لوت به معنی عریان ، برهنگی ، عریانی ، لختی و عوری باشد.
گویش مازنی
/lootti/ به مطربان و رقاصان و نوازندگان گوینددر فرهنگ دهخدا مردی که بز، میمون و خرس رقصاند یا تنبک نوازد و شعر زشت گوید
به مطربان و رقاصان و نوازندگان گوینددر فرهنگ دهخدا مردی ...
پیشنهاد کاربران
در ترکی آذری به معنی جوانمرد ، با مرام. . . معنی و خصلت نزدیکی به پهلوان دارد.
در مداحی ها امام حسین علیه السلام را به لوتی گر به معنی جوانمرد و پهلوان و بامرام نام میبرند
لوت کویری در جنوب شرق ایران هست معنیه لوتی از دشت لوت گرفته شده بع معنیه درویشان و صوفیان اهل لوت کویر نشین وخاکی
خوش مشرب، بامرام، باغیرت، دست و دل باز
به اجراکنندگان بازیهای نمایشی در زبان مردم لوتی می گفته اند.
نقل از کتاب تاریخ نمایش در ایران استاد بیضایی
نقل از کتاب تاریخ نمایش در ایران استاد بیضایی
رزل یا بامعرفت رفیق باز
لوت واژه ای پارسی و بچم برهنه و بیآلایش است
نمونه های دیگر آن لات، کویر لوت، شارلاتان و. . . است
ولی باید دانست که لوتی با لوطی یکی نیست چون لوطی واژه ای اربی است و لوط و لواط میاد بچم همجنسباز و این کجا و آن کجا؟
واژه لات و لوت هیچ چم زشتی ندارد و پسندیده و خوشایند نیز است
مانند های دیگری که ساخته نشده ولی میشود با توان زبان پارسی ساخت :
لوتنده لوتیده لوتور لوتمند لوتیر لوتان لوتنگ لوتاد لوتار لوتوار لوتگین لوتناک لوتگر لوتگرا لوتگار لوتگاه لوتکده لوتگری لوتین و. . .
اینها تنها گوشه ای از پسوندهای زبان پارسی است.
همین پسوند ها را میشود به واژه لات نیز افزود و بیشمار واژه ی دیگر با چم نایکسان ساخت.
نمونه های دیگر آن لات، کویر لوت، شارلاتان و. . . است
ولی باید دانست که لوتی با لوطی یکی نیست چون لوطی واژه ای اربی است و لوط و لواط میاد بچم همجنسباز و این کجا و آن کجا؟
واژه لات و لوت هیچ چم زشتی ندارد و پسندیده و خوشایند نیز است
مانند های دیگری که ساخته نشده ولی میشود با توان زبان پارسی ساخت :
لوتنده لوتیده لوتور لوتمند لوتیر لوتان لوتنگ لوتاد لوتار لوتوار لوتگین لوتناک لوتگر لوتگرا لوتگار لوتگاه لوتکده لوتگری لوتین و. . .
اینها تنها گوشه ای از پسوندهای زبان پارسی است.
همین پسوند ها را میشود به واژه لات نیز افزود و بیشمار واژه ی دیگر با چم نایکسان ساخت.
لوتی به معنای با مرام با غیرت رفیق باز
کلمات دیگر: