۱ - ( اسم ) خریدوفروش کالایی بوعده پسادست ۲ - ( صفت ) آنچه که بوعده فروخته شود مقابل نقد: کان نسیه واین بهشت نقداست آن روضه نهان واین عیانست . ( وحشی بافقی .چا.امیرکبیر۳ ) ۱۷۷ - بطوروعده : هیچکس نسیه بنفروشدبدو قرض ندهدهیچکس اوراتسو. ( مثنوی .نیک.۲۸۲:۱ )
نسیئه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
نسیئة. [ ن َ ءَ ] (ع اِ) درنگ و تأخیر. (صراح ) (از منتهی الارب ). درنگی و تأخیر. (ناظم الاطباء).تأخیر. (اقرب الموارد) (المنجد). نساءة. تأجیل . (از المنجد). || نسیه . رجوع به نسیه شود.
( نسیئة ) نسیئة. [ ن َ ءَ ] ( ع اِ ) درنگ و تأخیر. ( صراح ) ( از منتهی الارب ). درنگی و تأخیر. ( ناظم الاطباء ).تأخیر. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). نساءة. تأجیل. ( از المنجد ). || نسیه. رجوع به نسیه شود.
کلمات دیگر: