کلمه جو
صفحه اصلی

خسرو خان سردار ظفر

دانشنامه عمومی

خسرو خان سردار ظفر، (زاده ۱۲۴۰ خورشیدی - درگذشته ۱۳۱۲) فرزند حسین قلی خان ایلخانی ایلخان ایل بختیاری و برادر کوچکتر سردار اسعد بختیاری و صمصام السلطنه است، که در سال ۱۲۷۸ هجری قمری در بختیاری زاده شد.
بختیاری، سردار ظفر. یادداشت ها و خاطرات سردار ظفر بختیاری، انتشارات یساولی.
خسروی، عبدالعلی. تاریخ و فرهنگ بختیاری.
حاجت پور، موسی. جامعه شناسی عشایر بختیاری.
وی در طول حیاتش، که مقارن با حکومت چهار شاه از سلسله قاجار و نیز رضا شاه پهلوی است، در مناصب مختلفی حضور داشت. در جریان فتح تهران در زمان جنبش مشروطه، خسروخان سردار ظفر از فرماندهان ارشد قوای بختیاری ها به فرماندهی علیقلی خان سردار اسعد، به شمار می آمد. وی سال ها والی گری ولایات یزد، اصفهان، کرمان و بلوچستان را برعهده داشت، به ایلخانی بختیاری رسید و سرانجام در ششم بهمن ۱۳۱۲ شمسی، بر اثر بیماری دیده از جهان فروبست.
سردار ظفر در مجموع از خوانین زبده بختیاری به شمار می آمد و بر خلاف حکام و خوانین گذشته، یادداشت های روزانه تهیه می کرد و کتابی نیز دربارهٔ بختیاری و تاریخ آن، در سیصد صفحه نوشته است.
خسرو خان سردار ظفر در سال ۱۲۷۸ هجری قمری، در روستای چقاخور در استان چهارمحال و بختیاری در یکی از بانفوذترین خانواده های ایل بختیاری، یعنی خاندان ایلخانی، چشم به جهان گشود. وی فرزند کوچک حسینقلی خان ایلخانی بود. پدر وی، حسین قلی خان، به مدت ۳۰ سال، حاکم ایل بختیاری بود. (در گذشته کسی که این منصب را در ایل بختیاری برعهده داشت ایلخان نامیده می شد) سردار ظفر در عهد جوانی در چهارمحال و بختیاری، خوزستان و اصفهان در مأموریت های ایلخانی شرکت داشت.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] خسروخان بهادر الدوله فرزند حسین قلی خان ایلخانی یکی از سیاسیون ایرانی در دوره قاجار بود.
"خسرو خان بهادر الدوله سالار ارفع" «سردار ظفر» در سال۱۲۷۸ه. ق متولد شد. او بردار تنی "حاج علی قلی خان" سردار اسعد و پسر پنجم "حسین قلی خان ایلخانی" است.
لقب سردار ظفر
او در زمان "محمدعلی شاه" ملقب به «سردار ظفر» شد. سردار ظفر در خلال جنگ جهانی اول طرفدار انگلیس بود که بعد از پایان گرفتن جنگ جهانی اول انگلیسی ها به کمک رضاخان آمدند و درصدد تشکیل حکومت مرکزی برآمدند و حمایت خود را از بختیاری ها قطع کردند. سردار ظفر از رضاخان خواست که حفظ نظم و قلمرو بختیاری ها را به خود آنان واگذار کند که بی نتیجه بود.


کلمات دیگر: