کلمه جو
صفحه اصلی

نیمه کاره

فارسی به انگلیسی

incomplete, half - finished


half, partial


half, partial, incomplete, half - finished

فرهنگ فارسی

( صفت ) ناتمام نیمه کاره : (( کنار آن ( خندق ) فاصله بفاصله خانه های نیمه کار. آجری دیده میشد . ) )

لغت نامه دهخدا

نیمه کاره. [ م َ / م ِ رَ / رِ ] ( ص مرکب ) هرکاری که تمام نشده و نیمه آن باقی مانده باشد. ( ناظم الاطباء ). نیم کاره. ناقص. ناتمام. به اتمام نرسیده.
- نیمه کاره گذاشتن ؛ به پایان نرساندن و رها کردن.
- نیمه کاره ماندن ؛ ناتمام باقی ماندن. به انجام نرسیدن : بعضی سخنان به اتمام نارسانیده نیمه کاره مانده است. ( رشحات علی بن حسین کاشفی ).

دانشنامه عمومی

نیمه کاره، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان ثلاث باباجانی در استان کرمانشاه ایران است.
این روستا در دهستان زمکان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۴۱۱ نفر (۹۰خانوار) بوده است.

پیشنهاد کاربران

نیمه تمام، نصفه مونده /Nesfeh mundeh /که کلمه اخیر در اصل نصفه مانده می باشد که در گویش شهرستان بهاباد به معنای همان نیمه کاره است.


کلمات دیگر: