کلمه جو
صفحه اصلی

دراز به دراز

فارسی به انگلیسی

fallen, endways, flat

پیشنهاد کاربران

دِراز به دِراز -
پُشتِ سَرِ هَم خوابیده یا دراز کشیده، پی در پی، پیاپی، یک روند، متوالی، پیوسته، سِری ( که با سرّی فرق می کند )

دمادم، یک ریز، رگباری - مُتِواتِر، مُتِناوِب

تأکید روی حالت دراز کشیدن است. مثال: پاس بخش که رفت به پست دیده بانی سرکشی کند، دید سرباز از برج دیده بانی پایین آمده، اسلحه را انداخته یک گوشه و خودش هم دراز به دراز روی چمن های زیرِ برج روی زمین چرت می زند.


کلمات دیگر: