اِبْن ِ ماءُ السَّماء ابوبکر عُبادهٔ بن عبدالله انصاری خزرجی ( زنده در 421ق /1030م ) ، ادیب و شاعر عصر ملوک الطوایف اندلس . وی از نوادگان سعد بن عباده ، صحایی معروف بوده ( ابن بسام ، 1 ( 2 ) /1 ) و نسبت انصاری و خزرجی وی از همین جاست . ماءالسماء لقب نیای بزرگ وی بوده است ( همانجا ) . برخی او را از مردم قرطبه ( ابن بشکوال ، 2/426 ) و برخی دیگر از مالقه دانسته اند ( مقری ، ازهار، 2/254؛ لوی پرووانسال ، 291 ، به نقل از ابن عسکر ) ، اما نظر اخیر درست تر می نماید، زیرا سخن ابن بسام ( همانجا ) و ابن سعید ( رایات ، 78 ) دربارهٔ او چنان است که گویی قرطبی بودن او را نمی پذیرند. تشابه اندکی که بین نام او و عبادهٔ بن قزّاز وجود دارد، باعث شده که برخی این دو را با هم خلط کنند و اشعار یکی را به دیگری نسبت دهند ( نک: صفدی ، چ ددرینگ ، 3/189 - 190؛ قس : ابن شاکر، فوات ، 2/151 - 152؛ مصطفی ، 145 - 146؛ 2 EI ) . گویا وی بخش عمده ای از زندگی خود را در مالقه گذراند ( لوی پرووانسال ، و نزد علمای عصر خود به تحصیل نحو و لغت پرداخت و دو کتاب الواضح فی النحو و مختصر العین را نزد مؤلف آنها ابوبکر محمد بن حسن زبیدی فراگرفت ( ابن بشکوال ، همانجا؛ ابن خیر، 311 - 350؛ نیکل ، . ( 105 سپس چون در شعر چیره دست شد، به مدح حکام روزگار خود پرداخت و از این راه شهرتی فراهم آورد. در زمان فرمانروایی عامریان آوازه اش بالا گرفت و سرآمد شاعران همروزگار خود گردید ( نک: ضبی ، 383؛ صفدی ، چ قاضی ، 16/624؛ رکابی ، تعلیقات دارالطراز، 204 ) . عباده چندی در دربار منصور بن ابی عامر بن مدیحه سرایی پرداخت ( لوی پرووانسال ، 293 - 292 ) ، اما ظاهراً به سبب گرایشی که به آیین تشیع داشت ، پس از سقوط قرطبه به دست حمودیان که از نوادگان علی بن ابی طالب ( ع ) بودند، به آنان پیوست و پایگاهی والا یافت . مدایحی که وی به 3 تن از آنان ، علی و یحیی و قاسم ، تقدیم کرده ، در منابع آمده است ( حمیدی ، 275؛ ابن خاقان ، 84؛ ابن بسام ، 1 ( 1 ) /10؛ پرس ، . ( 96 عباده در سروده ای ، ابن حزم ( احمد بن سعید ) وزیر را نیز مدح گفته و از وی خواسته است تا او را نزد خود بپذیرد ( حمیدی ، همانجا؛ ضبی ، 384 ) . شاگردانی نیز تربیت کرد که ابومحمد غانم بن ولید مالقی ، از شمار آنان است ( ابن بشکوال ، همانجا ) . تقریباً همهٔ منابع تصریح کرده اند که وی در مالقه درگذشته است ، اما تاریخ وفاتش را به اختلاف سالهای 419ق ، 421ق و 422ق نوشته اند ( نک: حمیدی ، همانجا؛ ابن بسام ، 1 ( 2 ) /3؛ ابن بشکوال ، همانجا؛ ابن شاکر، فوات ، 2/149، عیون ، 10/111؛ لوی پرووانسال 290 ، به نقل از ابن عسکر ) . بر پایهٔ گزارش ابن حزم و نیز تأیید حمیدی ( ص 274 ) ، وی دست کم تا 421ق زنده بوده است . گفته اند که او در غم از دست دادن 100 دینار از داراییش درگذشته است ( حمیدی ، ابن بسام ، همانجاها ) . شعر او: اگرچه عباده اشعاری به شیوهٔ کهن سروده است ، اما عمدهٔ شهرت او در موشّح سرایی است . این قالب ِ جدید شعر که به دست مقدم بن معافی قَبْری و یا محمد حمود قَبْری پدید آمده و در زمان یوسف ابن هارون رَمادی شکل منسجم تری به خود گرفته بود، به دست ابن ماءالسماء شکلی نهایی یافت و از آن پس چنان اعتبار و رسمیتی کسب کرد که دیگر شاعران و نویسندگان سنت گرا هم از آن روی نگرداندند و ابن ماءالسماء را به عنوان استاد مسلم این فن پذیرفتند ( ابن بسام ، 1 ( 2 ) /1 - 2؛ ابن خلدون ، 583 - 584؛ رکابی ، فی الا´دب الاندلسی ، 287 - 290؛ گنثالث ، 153 - 156 ) . ابن خلدون که عبادهٔ بن قزاز را نخستین موشح سرا پس از مقدم بن معافی و ابن عبدربه می انگارد ( ص 584 ) ، ظاهراً دچار اشتباه شده است ( قس : رکابی ، همان ، 289 ) . از موشحات بسیاری که وی سروده ، تنها 3 موشح به دست ما رسیده است ( نک: ابن شاکر، عیون ، 10/113 - 114؛ صفدی ، چ قاضی ، 16/625 - 628 ) . اما همین 3 موشح قدیم ترین موشحاتی است که در منابع آمده است ، زیرا از آثار موشح سرایان پیش از او اثری در دست نیست . در این سروده ها که جز تعابیر و معانی تقلیدی غزل شامل چیز تازه ای نیست ، صنایع لفظی بسیار به چشم می خورد، اما از معانی عمیق و ترکیبات قوی بی بهره است . گویی شاعر، بیشتر در قید آهنگ الفاظ، و قوام بخشیدن به ساختمان موشح بوده است تا در پی ابداع معانی تازه . اشعار کلاسیک او برخلاف موشحاتش گاه از معانی بدیع و ترکیبات متین برخوردار است . طبیعت و جلوه های آن در بیشتر سروده های او جایگاهی خاص دارد. وی با استمداد از تشبیهات زیبا، باغها و گلها، ابر و باران ، آذرخش و تندر و جز آن را وصف کرده است . مثلاً در یکی از این قطعه ها ابر بهاری را به عاشقی تشبیه کرده که «برای رسیدن به وصال باغها و سبزه زارهایی که در انتظار او خود را به زبور گل و عطر شکوفه آراسته اند، راه درازی می پیماید و در لحظهٔ جدایی ، گریه کنان با چهره ای افسرده و عبوس آنها را وداع می گوید» ( نک: ابن عامر، 7/17 ) . در قصیدهٔ دیگری سرما و یخ بندان شدیدی را که در 421ق صدمات بسیاری به مردم اندلس وارد ساخته ، وصف کرده است ( حمیدی ، همانجا ) . ابن ماء السماء کتابی با عنوان اخبار شعراء الاندلس نیز داشته که اثری از آن برجای نمانده است . بسیاری از ادیبان و شاعران پس از وی این اثر را ستوده اند و برخی از جمله ابن حیان ( ص 94، 97، 279 ) و ابن سعید ( المغرب ، 125 ) در آثار خود از آن بهرهٔ فراوان برده اند ( ضبی ، 383؛ مقری ، نفح الطیب ، 3/173 ) . بغدادی ( 1/436 ) از دیوان ِ شعر او نیز یاد کرده است که اینک اطلاعی از آن در دست نیست . قطعاتی از اشعار او به طور پراکنده در آثار ابن بسام ( 1 ( 2 ) /2 - 12 ) ، ابن عامر ( 17/111، 134 ) ، ابن کتانی ( ص 27 - 29 ) ، ابن فضل الله ( 17/279 - 280 ) و دیگران آمده است .
نویسنده عنایت الله فاتحی نژاد
مآخذ ابن بسام ، علی ، الذخیرهٔ فی محاسن اهل الجزیرهٔ، قاهره ، 1361ق /1942م ؛ ابن بشکوال ، خلف ، الصلهٔ، به کوشش عزت عطار حسینی ، قاهره ، 1374ق /1955م ؛ ابن حیان ، حیان ، المقتبس ، به کوشش محمود علی مکی ، بیروت 1393ق /1973م ؛ ابن خاقان ، فتح ، مطمح الانف . . .
نویسنده عنایت الله فاتحی نژاد
مآخذ ابن بسام ، علی ، الذخیرهٔ فی محاسن اهل الجزیرهٔ، قاهره ، 1361ق /1942م ؛ ابن بشکوال ، خلف ، الصلهٔ، به کوشش عزت عطار حسینی ، قاهره ، 1374ق /1955م ؛ ابن حیان ، حیان ، المقتبس ، به کوشش محمود علی مکی ، بیروت 1393ق /1973م ؛ ابن خاقان ، فتح ، مطمح الانف . . .