کلمه جو
صفحه اصلی

چریق

لغت نامه دهخدا

چریق. [چ َ ] ( اِخ ) دهی ازدهستان ملیشه پاره بخش کلیبر شهرستان اهر که در 14هزارگزی راه شوسه اهر به کلبیر واقع است. کوهستانی ومعتدل است و 63 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه قره سو و چشمه ، محصولش غلات و میوه جنگلی ، شغل اهالی زراعت و گله داری ، صنایع دستی گلیم بافی وراهش مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

پیشنهاد کاربران

چریق ، با کسره چ ، در گویش میمندی از توابع شهر بابک به معنی سر زدن آفتاب ، طلوع خورشید ، آفتاب چریق کرد یعنی آفتاب زد


کلمات دیگر: