کلمه جو
صفحه اصلی

زروک

لغت نامه دهخدا

زروک. [ زِ ] ( اِ ) نام گیاهی است دوائی. ( برهان ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). رجوع به زروق شود.

زروک. [ زُ ] ( اِ ) زلو. زالو. دیوچه. علق. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). زلو. علق. ( ناظم الاطباء ).

زروک. [ زِ ] ( اِ ) نوعی خرما در جیرفت. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

زروک . [ زِ ] (اِ) نام گیاهی است دوائی . (برهان ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). رجوع به زروق شود.


زروک . [ زِ ] (اِ) نوعی خرما در جیرفت . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).


زروک . [ زُ ] (اِ) زلو. زالو. دیوچه . علق . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). زلو. علق . (ناظم الاطباء).


دانشنامه عمومی

زروک، روستایی است از توابع بخش مرکزی شهرستان رامسر در استان مازندران ایران.
این روستا در دهستان سخت سر قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن زیر سه خانوار بوده است.

پیشنهاد کاربران

در روستاهای لاریجان آمل و برخی نواحی کوهستانی آن ، به استان باهوش و زیرک " زروک" می گویند.


کلمات دیگر: