کلمه جو
صفحه اصلی

جبابت

لغت نامه دهخدا

جبابت. [ ج ِ ب َ ] ( اِ ) باج و خراج. ( ناظم الاطباء ). ظاهراً تصحیفی است از جبایت ( جبایة ).

جبابة. [ ج ُ ب َ ] ( اِخ ) ( یوم... ) روزی از ایام عرب در آن بین اود و ازد جنگی روی داد. ( از معجم البلدان ).

جبابة. [ ج ُ ب َ ] ( اِخ ) نام آبی است از آبهای ابوبکربن کلاب. ( ازمعجم البلدان از ابوزیاد ) ( مراصد الاطلاع ).

جبابت . [ ج ِ ب َ ] (اِ) باج و خراج . (ناظم الاطباء). ظاهراً تصحیفی است از جبایت (جبایة).


پیشنهاد کاربران

اخذ به زور گرفتن


کلمات دیگر: