کلمه جو
صفحه اصلی

چشم براه داشتن

فرهنگ فارسی

کنایه از انتظار کشیدن . مرادف چشم براه دوختن و چشم و دیده براه نهادن .

لغت نامه دهخدا

چشم براه داشتن. [ چ َ / چ ِ ب ِ ت َ ] ( مص مرکب ) کنایه از انتظار کشیدن باشد. ( برهان ) ( آنندراج ). مرادف چشم براه دوختن و چشم و دیده براه نهادن. ( از آنندراج ). انتظار کشیدن. ( ناظم الاطباء ) :
مدتی شد که تا بدان امید
چشم دارد براه و گوش بدر.
انوری.
دل که بیابان گرفت چشم ندارد براه
هر که صراحی کشید گوش ندارد بپند.
سعدی.

پیشنهاد کاربران

چشم به راه داشتن در اصطلاح ترکی " آسیلی قالماق " در معنی لغوی آویزان ماندن .
گؤزلر آسیلی یوخ نه قارالتی نه ده بیر سس
چشم ها به راه دوخته شده بدون شبهی که دیده شود و نه و صدایی به گوش برسد
"شهریار � گزیده ی اشعار ترکی ، بهجت آباد خاطره سی )

انتظار کسی را داشتن ، منظر کسی بودن


کلمات دیگر: