کلمه جو
صفحه اصلی

ختک

لغت نامه دهخدا

ختک. [ خ َ ت َ ] ( اِ ) خرجی و خوراکی که هر روز هر یک از رعایا علی السویه به آدم حاکم و مأمور او می دهند. ( از ناظم الاطباء ).

ختک. [ خ َ ت َ ] ( اِخ ) نام قریتی ای است آباد در میان پشاور . ( از انجمن آرای ناصری ) ( آنندراج ).

ختک . [ خ َ ت َ ] (اِ) خرجی و خوراکی که هر روز هر یک از رعایا علی السویه به آدم حاکم و مأمور او می دهند. (از ناظم الاطباء).


ختک . [ خ َ ت َ ] (اِخ ) نام قریتی ای است آباد در میان پشاور . (از انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ).


دانشنامه عمومی

ختک (پشتو: خټک) نام قبیله ای از مردم پشتون ها است که حدود ۳ میلیون نفر جمعیت دارند. ختک ها در باختر رود سند زندگی می کنند. خوشحال خان ختک شاعر معروف پشتون از اهالی این قبیله بوده است.
قبیلهٔ ختک دارای سنت شفاهی و تاریخ افسانه ای از تبار اسرائیلی است.خوشحال خان ختک در سال ۱۶۴۱ عنوان ملک را برای خود برگزید که عنوانی بنی اسرائیلی بود که به اجدادشان طالوت و افغانا داده بودند.
پس از تشکیل کشور پاکستان برخی دانشمندان پاکستانی نظریه یونانی تبار بودن ختک ها را مطرح کردند. طبق تاریخ هرودوت آشکار است که قبیله ای با نام ساتاگیاد (یا ساتاگودای) در ناحیه ی غور افغانستان سکنا گزیدند.

پیشنهاد کاربران

به نظرم که این نام یک منطقه است یا نام از قبیله است


کلمات دیگر: