کلمه جو
صفحه اصلی

گویم

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان شیراز ( فارس ) واقع در ۲۷ کیلومتری شامل باختر شیراز جلگه و معتدل دارای ۲٠۴٠ تن سکنه محصول غله بنشن صیفی و انگور .
ده بزرگی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان شیراز واقع در ۲۸ هزار گزی شمال باختر شیراز کنار راه شوسه شیراز به اردکان : در محلی جلگه و هوای آن معتدل است .

لغت نامه دهخدا

گویم. [ ی ُ ] ( اِخ ) ده بزرگی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان شیراز. واقع در 28هزارگزی شمال باختر شیراز کنار راه شوسه شیراز به اردکان. واقع در جلگه و هوای آن معتدل و سکنه آن 2040 تن است. آب آن از قنات و چشمه تأمین میشود. محصول عمده آن غلات ، حبوب ، صیفی و انگور دیمی و شغل اهالی زراعت و باغداری است. دبستان دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).

دانشنامه عمومی

گویم ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
گویم (شیراز)
گویم (ممسنی)

پیشنهاد کاربران

گویم از دو بخش گو و یم تشکیل شده گو ب معنای میدان و یم بمعنای پهلوان یعنی میدان پهلوانان

گویم یعنی صحبت کنم، حرف بزنم ؛


کلمات دیگر: