wanderIust
سفر دوستی
فارسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
wanderlust
سفر دوستی، عشق به مسافرت
e. g. being a travelling salesman has allowed him to pamper his wanderlust
فروشنده ی سیار بودن به او اجازه داده است که سفر دوستی خود را اقناع کند.
سفر دوستی، عشق به مسافرت
e. g. being a travelling salesman has allowed him to pamper his wanderlust
فروشنده ی سیار بودن به او اجازه داده است که سفر دوستی خود را اقناع کند.
کلمات دیگر: