افزایشگر، افعی، ماشین جمع زنی، مار جعفری
افزایشگر
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی
یک توالی دِنا که موجب افزایش میزان رونویسی ژنها در بافتهای خاص میشود متـ . عنصر افزایشگر enhancer element توالی افزایشگر enhancer sequence افزایشگر رونویسی transcriptional enhancer
دانشنامه آزاد فارسی
افزایشگر (adder)
۱. از اجزای سی پی یو(واحد پردازش مرکزی) که دو عددی را که به آن ارسال شده اند، با دستورالعمل های پردازشی جمع می کند. ۲. مداری که دامنه یا قدرت دو سیگنال ورودی را جمع می بندد.
۱. از اجزای سی پی یو(واحد پردازش مرکزی) که دو عددی را که به آن ارسال شده اند، با دستورالعمل های پردازشی جمع می کند. ۲. مداری که دامنه یا قدرت دو سیگنال ورودی را جمع می بندد.
wikijoo: افزایشگر
کلمات دیگر: