غش و ضعف
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
بیهوشی و ناتوانی
لغت نامه دهخدا
غش و ضعف. [ غ َش ْ ش ُ ض َ ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) بیهوشی و ناتوانی. غش مأخوذ از غشی عربی است. رجوع به غش و غشی شود.
پیشنهاد کاربران
faint
The heat made him feel faint
گرما باعث شد که این آقا احساس غش و ضعف بکنه
I could feel myself getting faint
احساس کردم دارم ضعف میکنم
The heat made him feel faint
گرما باعث شد که این آقا احساس غش و ضعف بکنه
I could feel myself getting faint
احساس کردم دارم ضعف میکنم
کلمات دیگر: