صفحه اصلی
غشون
بستن
لغت نامه دهخدا
پیشنهاد کاربران
لغت نامه دهخدا
غشون. [ غ ُش ْ شو ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ غُش . ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به غُش شود.
پیشنهاد کاربران
سربازان، نیرو ها، قربا، خاندان، سپاه
کلمات دیگر: