کلمه جو
صفحه اصلی

رنگ دانۀ بازدارنده

فرهنگ فارسی

رنگ‌دانه‌‌ای که مانع از فرایند خوردگی می‌شود یا آن را به تعویق می‌اندازد


فرهنگستان زبان و ادب

{inhibitive pigment, corrosion-inhibitive pigment} [خوردگی، شیمی، مهندسی بسپار] رنگ دانه ای که مانع از فرایند خوردگی می شود یا آن را به تعویق می اندازد


کلمات دیگر: