کلمه جو
صفحه اصلی

دگر شرط شدگی

فرهنگ فارسی

روشی تجربی که در آن حیوانی که قبلاً به‌صورت خاصی نسبت به محرک شرطی شده است، به‌دنبال فرایند دگرشرطی‌سازی به همان محرک پاسخی متفاوت با پاسخ اصلی می‌دهد


فرهنگستان زبان و ادب

{counterconditioning} [روان شناسی] روشی تجربی که در آن حیوانی که قبلاً به صورت خاصی نسبت به محرک شرطی شده است، به دنبال فرایند دگرشرطی سازی به همان محرک پاسخی متفاوت با پاسخ اصلی می دهد


کلمات دیگر: