interception, travel
رهگیری
فارسی به انگلیسی
فرهنگستان زبان و ادب
{guiding} [نجوم رصدی و آشکارسازها] عمل تنظیم دقیق تلسکوپ برای جبران خطاهای ردگیری
{interception} [علوم نظامی] فرایند آشکارسازی نشانک های الکترومغناطیسی هدف مورد نظر برای شناسایی عملکرد و موقعیت و مقاصد آن
{interception} [علوم نظامی] فرایند آشکارسازی نشانک های الکترومغناطیسی هدف مورد نظر برای شناسایی عملکرد و موقعیت و مقاصد آن
پیشنهاد کاربران
پی گیری کردن . ادامه ی راه را گرفتن
پیگیری کردن
دنبال کردن، پیگیری کردن
کلمات دیگر: