اسم هندی مرزنجوش است .
دونه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
دونه. [ ن َ / ن ِ ] ( اِ ) سبدی که از برگ سازند. || مرغ در دام افتاده. || دونه یا دونه ترکی ، قسمی از انیسون. ( از ناظم الاطباء ).
دونه. [ ] ( هندی ، اِ ) اسم هندی مرزنجوش است. ( تحفه حکیم مؤمن ).
دونه. [ ن َ ] ( اِخ ) دهی است به همدان و گاهی در نسبت به وی قاف زیاد کنند؛ از آن ده است عمرد ونقی بن مرداس. ( منتهی الارب ).
دونه. [ ن َ ] ( اِخ ) دهی است به نهاوند. ( منتهی الارب ).
دونه. [ ] ( هندی ، اِ ) اسم هندی مرزنجوش است. ( تحفه حکیم مؤمن ).
دونه. [ ن َ ] ( اِخ ) دهی است به همدان و گاهی در نسبت به وی قاف زیاد کنند؛ از آن ده است عمرد ونقی بن مرداس. ( منتهی الارب ).
دونه. [ ن َ ] ( اِخ ) دهی است به نهاوند. ( منتهی الارب ).
دونه . [ ] (هندی ، اِ) اسم هندی مرزنجوش است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
دونه . [ ن َ ] (اِخ ) دهی است به نهاوند. (منتهی الارب ).
دونه . [ ن َ ] (اِخ ) دهی است به همدان و گاهی در نسبت به وی قاف زیاد کنند؛ از آن ده است عمرد ونقی بن مرداس . (منتهی الارب ).
دونه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) سبدی که از برگ سازند. || مرغ در دام افتاده . || دونه یا دونه ٔ ترکی ، قسمی از انیسون . (از ناظم الاطباء).
دانشنامه عمومی
مختصات: ۳۰°۴۶′۱۷″شمالی ۴۹°۴۰′۴۷″شرقی / ۳۰٫۷۷۱۳°شمالی ۴۹٫۶۷۹۶۵°شرقی / 30.7713; 49.67965
دونه (امیدیه)، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان امیدیه در استان خوزستان ایران است.
این روستا در دهستان چاه سالم قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۵۵۹ نفر (۱۰۶خانوار) بوده است.
دونه (امیدیه)، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان امیدیه در استان خوزستان ایران است.
این روستا در دهستان چاه سالم قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۵۵۹ نفر (۱۰۶خانوار) بوده است.
wiki: دونه
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی دُونِهِ: غیر او
معنی دُونَهُ: غیر او
ریشه کلمه:
دون (۱۴۴ بار)
ه (۳۵۷۶ بار)
معنی دُونَهُ: غیر او
ریشه کلمه:
دون (۱۴۴ بار)
ه (۳۵۷۶ بار)
wikialkb: دُونِه
گویش مازنی
/doone/ برنج - دانه
۱برنج ۲دانه
پیشنهاد کاربران
دونه. ( "و" با آوای پیش ) ، ( ا ) ، ( زبان مازنی ) ، برنج.
یعنی تک وتنها ، تک ، یعند دونه که تازه ازخاک سردرآورده، خیلی مفهومی درکل
دونه doneh
دانه ، بذر ، تخم ، واحد شمارش ، در گویش شهربابکی به برجستگی پوستی هم گفته می شود ، جوش کورک ، یه ضرب المثل دارن که میگه ، عروس ما عیبی نداشت ، سرش کچل بود کونش دونه داشت
دانه ، بذر ، تخم ، واحد شمارش ، در گویش شهربابکی به برجستگی پوستی هم گفته می شود ، جوش کورک ، یه ضرب المثل دارن که میگه ، عروس ما عیبی نداشت ، سرش کچل بود کونش دونه داشت
کلمات دیگر: