( مصدر ) ۱ - پایین نشاندن ۲ - ته نشین کردن ۳ - کم کردن حرارت چیزی ۴ - خاموش کردن ۵ - کم کردن حدت چیزی ۶ - آرام کردن تسکین دادن .
فروشاندن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
فروشاندن. [ ف ُ دَ ] ( مص مرکب ) دور کردن و به یک طرف راندن. ( برهان ). مخفف فرونشاندن. ( آنندراج ). برطرف کردن و برانداختن. ( ناظم الاطباء ).
پیشنهاد کاربران
معنی دیگر آن بفروش رساندن در مزایده ؛ کالایی را در جایی برای فروش گذاشتن .
سبب فروش مال دیگران شدن
سبب فروش مال دیگران شدن
کلمات دیگر: