مترادف متیقظ : آگاه، بیدار، تیزهوش، خردمند
متیقظ
مترادف متیقظ : آگاه، بیدار، تیزهوش، خردمند
عربی به فارسی
مراقب , هوشيار , گوش بزنگ , بيدار , حساس
مترادف و متضاد
۱. آگاه، بیدار
۲. تیزهوش، خردمند
فرهنگ فارسی
۱ - ( اسم ) بیدار شونده از خواب . ۲ - هوشیار شونده . ۳ - ( صفت ) آگاه : ... و آنرا که بر ما گماری متبصری بیدار و متیقظی هشیار و حافظی بطبع صلاح جوی باشد . جمع متیقظین .
فرهنگ معین
(مُ تَ یَ قِّ ) [ ع . ] (اِفا. ) بیدار.
لغت نامه دهخدا
متیقظ. [ م ُ ت َ ی َق ْ ق ِ ] ( ع ص ) بیدار و هوشیار و بیدار شونده از خواب. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). بیدار و هوشیار و آگاه و خبردار. زیرک و خردمند و چالاک. ( ناظم الاطباء ) :... و خردمند دوربین را مدهوش حیران و احمق غافل را زیرک متیقظ...( کلیله و دمنه چ مینوی ص 105 ).... و آن را که برماگماری متبصری بیدار و متیقظی هشیار و حافظی بطبع صلاح جوی باشد. ( مرزبان نامه ص 176 ). رجوع به تیقظ شود.
فرهنگ عمید
۱. بیدارشونده از خواب.
۲. بیدار و هوشیار.
۲. بیدار و هوشیار.
پیشنهاد کاربران
ملتفت
کلمات دیگر: