کلمه جو
صفحه اصلی

بلادرنگ


مترادف بلادرنگ : آنی، بلافاصله، به تعجیل، به سرعت، بی درنگ، سریعاً، فوراً، فوری

فارسی به انگلیسی

outright, immediately

immediately, outright


outright


مترادف و متضاد

آنی، بلافاصله، بهتعجیل، بهسرعت، بیدرنگ، سریعاً، فوراً، فوری


straight away (قید)
یک راست، بلادرنگ

straight off (قید)
یک مرتبه، بلادرنگ

صفت آنی، بلافاصله، به‌تعجیل، به‌سرعت، بی‌درنگ، سریعاً، فوراً، فوری


فرهنگ فارسی

بی درنگ بی تاخیر فورا بدون وقفه . توضیح این ترکیب عربی فارسی فصیح نیست .
بی درنگ. بی تاخیر . فورا . بدون وقفه . در دم . توضیح اینکه این ترکیب عربی و فارسی فصیح نیست .

لغت نامه دهخدا

بلادرنگ. [ ب ِ دِ رَ ] ( ق مرکب ) ( از: ب + لا ( نفی ) + درنگ ) بی درنگ. بی تأخیر. فوراً. بدون وقفه. دردم. توضیح اینکه این ترکیب عربی و فارسی ، فصیح نیست. ( از فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به بلا شود.

پیشنهاد کاربران

آنی، بلافاصله، به تعجیل، به سرعت، بی درنگ، سریعاً، فوراً، فوری، سریع، تند

بلا تأخیر و تعویق


کلمات دیگر: