( آماییدن ) = آمودن
اماییدن
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
آماییدن آمیخته شدن، در نشستن، ریسه شدن
بازنمون:
بسیاری از کارواژ گان دو ریشه اند و در گویش و نوشتار جداشده های آنها نا بجا بکار برده شوند مانند
گسیختن گسلیدن گفتن گوییدن
فرمودن فرماییدن نهفتن نهانیدن
رفتن رویدن هشتن هلیدن
رُفتن روبیدن ریختن ریزیدن
کارواژه ی آمودن گذرا ( فعل متعدی ) است و آماییدن ناگذرا ( فعل لازم ) است.
کارواژه ی آماییدن در لغت نامه نیامده
بازنمون:
بسیاری از کارواژ گان دو ریشه اند و در گویش و نوشتار جداشده های آنها نا بجا بکار برده شوند مانند
گسیختن گسلیدن گفتن گوییدن
فرمودن فرماییدن نهفتن نهانیدن
رفتن رویدن هشتن هلیدن
رُفتن روبیدن ریختن ریزیدن
کارواژه ی آمودن گذرا ( فعل متعدی ) است و آماییدن ناگذرا ( فعل لازم ) است.
کارواژه ی آماییدن در لغت نامه نیامده
اماده بودن
آماده کردن ، پر کردن ( آ )
فکر کنم توی "رزمایش" بخشِ دوم آن "آیش" مصدر همین "آماییدن" باشه، به معنی آماده رزم کردن.
کلمات دیگر: