انفاق , نتيجة , نفقة
برامد
فارسی به عربی
انفاق , نتیجة , نفقة
قضیة
قضیة
مترادف و متضاد
صرف، پرداخت، هزینه، خرج، بر امد، مصرف
عمل، کردار، نژاد، اولاد، فرزند، سرانجام، پی امد، بر امد، نسخه، موضوع، شماره، نشریه، نتیجه بهی
اثر، نتیجه، دست اورد، پی امد، بر امد، حاصل
اثر، فرع، نتیجه، عاقبت، نتیجه منطقی، دست اورد، پی امد، بر امد
هزینه، خرج، بر امد، مصرف
نتیجه، عاقبت، پی امد، بر امد، حاصل
فرهنگ فارسی
( بر آمد ) روا کردن اسعاف .
لغت نامه دهخدا
( برآمد ) برآمد. [ ب َ م َ ] ( مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) روا کردن. اسعاف. قضا : هرکه ایشان را بمنزل خود می طلبید بر متابعت سنت رسول ( ص ) و بجهت برآمد کار آن نیازمند میرفتند. ( انیس الطالبین ). رجوع به برآمدن شود.
دانشنامه عمومی
برآمد. برآمد (به انگلیسی: Expense) در استفاده عمومی به جریان پول می گویند که به فرد یا گروهی جهت خدمات یا کالای خریداری شده از آن ها پرداخت می شود و در دسته هزینه ها محاسبه می شود. اجاره و مستأجر جزو دسته برآمدها هستند.
wiki: برآمد
دانشنامه آزاد فارسی
برآمد. بَرآمَد (outcome)
در نظریۀ احتمال و آمار، هریک از نتایج ممکن یک آزمایش. مثلاً، در مسابقۀ دو تیم الف و ب، برآمدهای ممکن عبارت اند از ۱. الف برنده شود، ۲. ب برنده شود، و ۳. بازی مساوی شود. همچنین، هنگام ریختن تاس، برآمدهای ممکن عبارت اند از اعداد ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶.
در نظریۀ احتمال و آمار، هریک از نتایج ممکن یک آزمایش. مثلاً، در مسابقۀ دو تیم الف و ب، برآمدهای ممکن عبارت اند از ۱. الف برنده شود، ۲. ب برنده شود، و ۳. بازی مساوی شود. همچنین، هنگام ریختن تاس، برآمدهای ممکن عبارت اند از اعداد ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶.
wikijoo: برآمد
فرهنگستان زبان و ادب
برآمد
{outcome} [آمار، ریاضی] هریک از نتیجه های یک آزمایش تصادفی
{outcome} [آمار، ریاضی] هریک از نتیجه های یک آزمایش تصادفی
پیشنهاد کاربران
رشد یافت
یعنی به اهتزاز در اومدن
بلند شد
برخاست
برخاست
برآمد میتواند به معنای بلند شدن باشد
توانایی_بالا رفتن
برآمد میتوان به معنای بلند شدن یا بلند کردن هم باشد
بالا آمد
برآمد معنای ( آمد ) نیز میتواند بدهد
بیرون آمد
برآمد : بالا آمد
گذشت . سپری شدن
کلمات دیگر: