برابر پارسی : برای
به منظور
برابر پارسی : برای
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
در برابر، در مقابل، مربوط به، بجای، برای اینکه، بواسطه، در مدت، برای، بخاطر، به منظور، بجهت، از طرف، به بهای، برله، بقدر، بطرفداری از
فرهنگ فارسی ساره
برا
پیشنهاد کاربران
برای
به هدف
In order to
به هوایِ . . . . . . .
به جهت . . . . . . . . . . . .
باهدفِ . . . . . . . . . . .
به بهانهٔ . . . . . . . . . . .
در جهتِ
در راستایِ
در راستایِ
برچه ؛ برای کدام کار. برای چه کاری :
کدامست جنگی و گردان که اند
نشسته برین کوه سر بر چه اند.
فردوسی.
کدامست جنگی و گردان که اند
نشسته برین کوه سر بر چه اند.
فردوسی.
کلمات دیگر: