برابر پارسی : گــَندابرو
اگو
برابر پارسی : گــَندابرو
فارسی به انگلیسی
sewer
فارسی به عربی
بالوعة
مترادف و متضاد
گنداب، فاضل اب، اگو، پس اب، هرز اب
گنداب، مجرای فاضل اب، خوانسالار، اگو، بخیه زننده، گندابراه
فرهنگ فارسی
زیر آب که فاضلاب حمام ومطبخ وغیره در آن برود، گنداب رو، لوله کشی زیرزمینی که فاضلاب خانه هارابه گنداب روببرد
فرهنگ معین
( آگو ) ( اِ. ) نک آکو.
لغت نامه دهخدا
( آگو ) آگو. ( اِ ) بوم. جغد. رجوع به آکو شود.
فرهنگ عمید
لوله کشی زیرزمینی که فاضلاب در آن می ریزد.
فرهنگ فارسی ساره
گَندابرو
گویش مازنی
/o go/ حیف و میل - آماده کردن خزانه شالی ۳آماده ساختن زمین شالیزار جهت نشا
۱حیف و میل ۲آماده کردن خزانه شالی ۳آماده ساختن زمین شالیزار ...
واژه نامه بختیاریکا
( آگو ) آرد گو؛ آرد باقیمانده در الک بعد از بیختن؛ آرد نامرغوب
پیشنهاد کاربران
در گویش تاتی اُگو به بگیر گفته میشود
کلمات دیگر: