کلمه جو
صفحه اصلی

الوین پلانتینگا

دانشنامه عمومی

الوین کارل پلانتینگا (به انگلیسی: Alvin Plantinga) فیلسوف دین آمریکایی برجسته است.توماس رید • ادموند برک • توماس آکویناس • دانته آلیگیری • تامس مور • Abraham Kuyper • Luis Molina • دانس اسکوتوس • ژان کالون • William Harry Jellema • ویلیام آلستون • آگوستین جی. آر. آر. تالکین • سی. اس. لوئیس • جی کی چسترتون • Hilaire Belloc • جان هنری نیومن • سورن کی یرکگور •
الوین پلانتینگا در سال ۱۹۳۲ در ایالت میشیگان آمریکا متولد شد. پدر وی دانش آموخته فلسفه و وابسته به کلیسای اصلاح شده بود. الوین هم راه پدر را در پیش گرفت و در کالج کالون به آموزش فلسفه پرداخت. وی در این باره می گوید: جاذبه کالج کالون برای ترکیب فعالیت جدی فلسفی با علاقه و دل بستگی اصیل دینی بود. مسئله مهم در این کالج یافتن ربط و نسبت های فعالیت علمی و عقلانی با حیات دینی بود.
در سال ۱۹۵۴ برای تکمیل تحصیلات فلسفی خود به دانشگاه میشیگان رفت و در کلاس درس کسانی چون ویلیام فرانکنا و ویلیام آلستون حضور یافت. وی ضمن اعتراف به شکوه خیره کننده مباحث فلسفی در دانشگاه میشیگان، از این که تلاش فلسفی آن ها مصروف حل پرسش های اصلی و مهم نمی شد، اظهار نگرانی می کرد.
پلانتینگا سپس به دانشگاه ییل می رود و در سال ۱۹۵۸ دکترای فلسفه می گیرد. پس از فراغت از تحصیل برای تدریس به دانشگاه (Wayne) دعوت می شود و در آن جا با ادموند گتیه، معرفت شناس تأثیرگذار معاصر، آشنا و همکار می شود. پس از بازنشستگی اولین استاد فلسفه اش در کالج کالون برای جایگزینی وی به شهر و دیار خود دعوت می شود و پس از حدود دو دهه تدریس در آن جا به گروه فلسفه دانشگاه نتردام می پیوندد. تردیدی نیست که انگیزه اصلی وی در برگشت به کالج کالون هم سویی فضای حاکم بر آن با باورهای وی بوده است، از جمله این اعتقاد که نه علم و نه تعلیم و تربیت نمی تواند از لحاظ دینی خنثی باشند. این نگرش در کالج کالون مورد قبول و حتی الگوی سازمانی آن جا بود و از این رو جای مناسبی برای فعالیت فلسفی و دینی پلانتینگا بود.

نقل قول ها

الوین کارل پلانتینگا (به انگلیسی: Alvin Plantinga) فیلسوف آمریکایی است.
• «دست کم یک جهان بالفعل داریم که واقع شده است. از سوی دیگر، به اعتقاد او، حداکثر یک جهان ممکن می تواند فعلیت یابد. زیرا فرض کنیم دو جهان W و W' هردو فعلیت یافته باشند. از آنجا که برحسب فرض، W و W' دو جهان متمایزند، دست کم باید وضعیتی مانند S وجود داشته باشد که W متضمن S بوده، ولی W' آن را طرد کند. در این صورت، فرض فعلیت یافتن W و W' مستلزم آن است که S هم واقع شده باشد وهم واقع نشده باشد و این نتیجه نامعقولی است.» -> The Nature of Necessity
• «برخی اشیا، فی المثل سقراط، تنها در برخی جهانهای ممکن موجودند و پاره ای دیگر، مثلاً عدد ۷، در همه جهانهای ممکن موجودند. اشیای دسته دوم، اشیای ضروری اند. افزون بر این، اشیا می توانند در جهانها دارای اوصافی باشند. برای مثال، فیلسوف بودن سقراط در W بدین معناست که اگر W فعلیت یابد، سقراط دارای وصف فیلسوف بودن خواهد بود. به عبارت دیگر، W متضمن وضعیت فیلسوف بودن سقراط است و کتاب W شامل گزاره سقراط فیلسوف است می باشد.» -> The Nature of Necessity
• «وجود اشیا (البته «وجود» به معنای مشروط آن) اعم از فعلیت آنهاست و وجود گزاره ها اعم از درستی آنهاست. هر گزاره ای در هر جهان ممکنی وجود دارد، بدین معنا که برای هر گزاره P و جهان W، اگر W فعلیت یابد، گزاره P وجود خواهد داشت. حتی می توان گفت که هر جهان ممکنی در هر جهان ممکن دیگری وجود دارد، بدین معنا که در هر جهانی که فعلیت یابد، جهان های دیگر، به عنوان وضعیت های ممکن صرف، وجود دارند؛ بنابراین، در جهان کنونی، همه جهان های ممکن دیگر - به مثابه وضعیت های ممکنی که از غایت جامعیت برخوردارند - وجود دارند، هر چند هیچ یک فعلیت نیافته اند. همچنین، در جهان کنونی، همه گزاره ها (حتّی گزاره های نادرست) وجود دارند، هر چند تنها پاره ای از آنها درست اند.» -> The Nature of Necessity


کلمات دیگر: