کلمه جو
صفحه اصلی

الفریده یلینک

دانشنامه عمومی

الفریده یلینک (به آلمانی: Elfriede Jelinek)‏(۲۰ اکتبر ۱۹۴۶ - مورتسوشلاگ) رمان نویس، نمایشنامه نویس و فمینیست اتریشی است که سال ۲۰۰۴ میلادی برنده جایزه نوبل ادبیات شد. او در دو شهر وین و مونیخ زندگی می کند.
جایزه هاینریش بل، ۱۹۸۶
جایزه گئورگ بوشنر، ۱۹۹۸
جایزه هاینریش هاینه، ۲۰۰۲
جایزه فرانتس کافکا، ۲۰۰۴
الفریده یلینک سال ۱۹۴۶ از پدری اهل چک و مادری رومانیایی در اتریش متولد شد. پدرش یک شیمیدان یهودی بود. او دوران کودکی خود را در وین گذراند.
در یک مؤسسه مذهبی به نام نوتردام دوسیون تحصیلات ابتدایی را فرا گرفت و در همان مؤسسه رقص کلاسیک و زبان فرانسه آموخت. در همان سال ها مادرش او را نزد معلمی برد تا ویولن، ارگ و پیانو به او بیاموزد.
یلینک در ۱۶ سالگی به هنرستان موسیقی وین رفت ولی خیلی زود فهمید که در این زمینه استعدادی ندارد. دوران دانشجویی شروع به شعر گفتن کرد که در مجله اتریشی پروتکل منتشر می شد.

نقل قول ها

الفریده یلینک (زاده:۲۰ اکتبر ۱۹۴۶ - مورتسوشلاگ) رمان نویس، نمایشنامه نویس و فمینیست اتریشی است که سال ۲۰۰۴ میلادی برنده جایزه نوبل ادبیات شد
• البته، گاهی اوقات، هنر در مرحله اول موجب رنج می گردد.ص۲۳• هر کودکی به طور غریزی به طرف خاک و کثافت می رود، مگر اینکه مانع او شوید.ص ۲۴• هر هنرمندی تنهاست و به تنهایی اش اعتراف می کند.ص ۲۴• هنر تعطیلی ندارد و این فقط برای هنرمند خوب است.ص ۲۹• کفشهای کهنه پوشیدن بهتر از واکس زدن پوتینهای صاحب مغازه است.ص ۳۰• فرداز پیش آگاه از پیش آماده است.ص ۳۲• فقط اشکهایم را دنبال کن و جویبار تو را بدرون خود خواهد کشید.ص۴۴• اول استادها مردند، الان موسیقی آنها در حال مرگ است. چون مردم دوست دارند فقط به پاپ، راک و پانک گوش کنند.ص ۶۹• فرد احساساتی مثل بید ظریف می سوزد.ص ۷۱• خود درد منحصراً نتیجه اشتیاق برای لذت بردن است، اشتیاق برای ویرانی، برای از بین بردن، در برترین شکل اش درد نوعی لذت است.ص ۱۰۷• معیار هنر، غیرقابل سنجش و اندازه گیری است.ص ۱۱۸• هنر اسب تروا نیست.ص ۲۶۰• چیزی را که نمی توانی به پایان برسانی شروع نکن.• در این دوران دانش است که موجب آزادی شما می شود، نه کارصص ۳۳ و ۳۴• قانونی برای هنر وجود ندارد، زیرا آنچه که هنر را هنر می سازد این حقیقت است که هنر تابع هیچ قانونی نیست.ص۴۴• در گذشته مردم وقتی برای صدمه زدن به محیط زیست نداشتند، زیرا مشغول صدمه زدن به خودشان، به عنوان مثال -در جنگ - بودند.ص ۶۰• هر مردی دوست دارد صاحب تمام زنهای دنیا شود. اما یک زن فقط مردی راکه عاشقش است می خواهد و به او وفادار است.ص۱۱۳• «از هیچ چیز ابداً چیزی حاصل نمی شود.»صفحهٔ ۱• «اغلب این زنها ازدواج می کنند یا به طریق دیگری خراب می شوند.»صفحهٔ ۲• «تا حال خیاطی به خودی خود جزو ذات زن شده است.»صفحه ۳• «مرد است که سرنوشتی دارد که بدنبالش برود. سرنوشت زن از پیش مشخص است.»صفحهٔ ۳• «شادی حاصل یک قانون یا نتیجه منطقی اعمال نیست، حاصل شانس است.»صفحهٔ ۸• «نمی دانم برای تمام زندگی کافی است، یک مرد می خواهد از زنان زیادی لذت ببرد، مرد متفاوت است.»صفحهٔ ۲۶• «فردی از کار کردن رنج می برد، حتی اگر کس دیگری از انجام آن کار لذت ببرد.»صفحهٔ ۳۴


کلمات دیگر: