کلمه جو
صفحه اصلی

کاظمیه

لغت نامه دهخدا

کاظمیه. [ ظِ می ی َ ] ( اِخ ) کاظمین. رجوع به کاظمین شود.

کاظمیه. [ ظِ می ی َ ] ( اِخ ) ده کوچکی از دهستان باغین بخش مرکزی کرمان واقع در 12هزارگزی جنوب باختر کرمان سر راه فرعی کرمان به زرند. دارای 30 تن سکنه است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8 ).

کاظمیه. [ ظِ می ی َ ] ( اِخ ) ( مدرسه ٔ... ) در سال 608 هَ.ق. / 1211 م. الناصرلدین اﷲ خلیفه عباسی امر کرد تا حجرات مشهد موسی بن جعفر را هم مانند مدرسه های نظامیه و زمرد خاتون ، مادرش مرکز اهل علم و طلاب علوم دینی برای تدریس فقه و حدیث و تفسیر و ادبیات گردانند و هم دستور فرمود که در آن مدرسه مسند امام احمدبن حنبل را که اضبط و اوثق کتب اهل سنت است در خدمت علامه فقیه امامی صفی الدین محمدبن سعد موسوی تلمذ نمایند... ( از تاریخ کاظمین ص 106 ).

کاظمیه . [ ظِ می ی َ ] (اِخ ) (مدرسه ٔ...) در سال 608 هَ .ق . / 1211 م . الناصرلدین اﷲ خلیفه ٔ عباسی امر کرد تا حجرات مشهد موسی بن جعفر را هم مانند مدرسه های نظامیه و زمرد خاتون ، مادرش مرکز اهل علم و طلاب علوم دینی برای تدریس فقه و حدیث و تفسیر و ادبیات گردانند و هم دستور فرمود که در آن مدرسه مسند امام احمدبن حنبل را که اضبط و اوثق کتب اهل سنت است در خدمت علامه ٔ فقیه امامی صفی الدین محمدبن سعد موسوی تلمذ نمایند... (از تاریخ کاظمین ص 106).


کاظمیه . [ ظِ می ی َ ] (اِخ ) کاظمین . رجوع به کاظمین شود.


کاظمیه . [ ظِ می ی َ ] (اِخ ) ده کوچکی از دهستان باغین بخش مرکزی کرمان واقع در 12هزارگزی جنوب باختر کرمان سر راه فرعی کرمان به زرند. دارای 30 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).


دانشنامه عمومی

کاظمیه (کرمان). کاظمیه (کرمان)، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان کرمان در استان کرمان ایران است.
این روستا در دهستان اختیارآباد قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن زیر سه خانوار بوده است.

پیشنهاد کاربران

کاظمیه از کاظم گرفته شده و به معنی فرو برنده ی خشم است


کلمات دیگر: