داتامش (یونانی: دتامیس) نام ایرانی است که منعکس کننده ایرانی باستان *Dātama- یا *Dātāma-، حتی یک فرم کوتاه شده دو ساقه ای *Dāta-m-a- از یک نام ترکیبی مثل *Dātamiθra- یا یک ترکیب کوتاه نشده *Dātāma- از *Dāta-ama- (کسی که به او نیرو داده شده) است.
بهترین کسی که با این نام شناخته شده، داتامش (متولد ۴۰۷ پ.م. یا زودتر- درگذشت ۳۶۲ پ.م.) پسر کاریان کامیسارس (که اسمش به نظر ایرانی اصل می رسد) است که بر قسمتی از کالیکیه از اوایل حکومت اردشیر دوم (۴۰۵-۳۵۹ پ.م.) و پفلگونیان سکاثیسه (احتمالاً شاهزاده بوده) فرمانروایی می کرده است. بیشترین اطلاعات دردسترس درباره داتامش در گزارش زندگانی داماتش توسط کرنلیوس نپوس یافت شده ولی، حدای از قصور بدنامی کارش، کار آسانی نیست که این اطلاعات را با دیگر منابع آشتی دهیم.
داتامش فرمانده محافظان شخصی اردشیر دوم بود. داتامش فرزند مردی از اهالی کاریان و زنی از اهالی سیتیان بود. به هنگام جنگ علیه کادوسیانها، خودی نشان داده بود و به همین جهت به آن فرماندهی منصوب شد. حدود سال ۱۷۸ پ.م وی فرماندار مناطفی از کاپادوسیا شده بود،او را مأمور کرده بودند که شورش اوتیس شاه پافلاگونیا را سرکوب کند. اندک اندک وی تبدیل به یکی از نیرومندترین فرمانداران آسیای صغیر شد. فعالیت های پرتحرک داتامس رضایت شاه ایران را جلب کرد و به همین خاطر به عنوان پاداش، سپاهیان عظیمی را به سوی وی اعزام داشت. ولی این ترقی سریع داتامش، در به دست آوردن قدرت، حسادت درباریان را برانگیخت، آن ها منتظر فرصت بودند تا از وی غیبت و بدگویی کنند. پاندان تس خزانه دار سلطنتی که از دوستان داتامش بود، طی نامه ای به وی اخطار کرد که چیزی نمانده است که از سوی درباریان مورد بدگویی قرار گیرد و این در صورتی است که در جنگ شکست بخورد،زیرا عادت شاه بر آن است که پیروزی ها را نتیجه کار خود و شکست ها را نتیجه کار سردارانش بداند. از آن پس داماتش با احتیاط فراوان عمل می کرد و کوشید تا مناطق همجوارش را تحت تسلط خود درآورد. این مناطق اکثراً متعلق به همان شاهزاده های شورشی بود. بدین ترتیب وی به تدریج موفق شد که فرمانروای بسیاری از سرزمین های بین تاروس و دریای سیاه گردد. در بهار ۳۷۳ پ.م وی علناً رفتاری کرد که نشان می داد که فرمانروایی مستقل است. سکه هایی از آن دوران و به سبک ایرانی که توسط داماتش ضرب شده بودند هنوز در دست است (به ویژه این سکه ها نقش اهورامزدای مجهز به دو بال را دارند)
هنگامی که داتامش علیه شاه طغیان کرد، وی به طور آشکار مورد توجه حمایت ساتراپ فریگیا بود که در آن زمان این مقام را آریوبرزن بر عهده داشت. به علاوه ماسلوس و بعضی دیگر از فرمانداران آسیای صغیر پنهانی به جبهه داتامش آمدند. اوتوفراداتس، ساتراپ لیدی که نسبت به اردشیر وفادار مانده بود، فرمانی دریافت کرد که شورش را سرکوب کند. وی با سپاهیانش به سوی کاپادوسیا حرکت کرد ولی توسط داتامش به عقب رانده شد. آریوبرزن و داتامش سپاه عظیمی فراهم آورده و برای طلب کمک به جانب آتن و اسپارتا شتافتند. آگه سیلاس شاه اسپارتا که به یک زندگی صلح جویانه و آرام عادت نکرده بود، حاضر شد تحت فرماندهی آریوبرزن قرار گیرد به امید اینکه با کمک مالی ساتراپ شورشی، سیاهیان مزدور استخدام کند. آتنی ها سی کشتی جنگی و هشت هزار سرباز مزدور فرستادند،این کشتی ها و سپاهیان که تحت فرماندهی سردار آتنی تیموتوس قرار داشتند برای کمک به آریوبارزانس آمده بودند. ولی به سپاهیان آننی دستور داده بودند که پیمانهای منعقده با شاه را نقض نکنند،گویی کمک به آریوبرزن اصولاً نقض شرایط قرارداد صلح آنتالسسداس نیست؛ شورش به سرعت گسترش یافت و حتی به شهرهای فنیقیه هم رسید. اتوفراداتس که هنوز نسبت به شاه وفادار بود خود را مطلقاً تنها یافت و به این اندیشه افتاد که به جای اجرای یک جنگ خطرناک علیه دشمنان اردشیر، همان بهتر که به جبهه مخالفان برود. در همان حال یکی از دامادهای اردشیر نیز به جبهه داماتش پیوست. این همان اورونتس ساتراپ یونیا بود. ساتراپ های شورشی، شخصی به نام رئومیترس را نزد فرعون مصر تاکوس فرستادند و از وی کمک خواستند. تاکوس پو و کشتی برای شورشیان فرستاد. از طرف دیگر پی سیدیانها و لیسیانها نیز از شورشیان علیه شاه بزرگ پشتیبانی کردند.
بهترین کسی که با این نام شناخته شده، داتامش (متولد ۴۰۷ پ.م. یا زودتر- درگذشت ۳۶۲ پ.م.) پسر کاریان کامیسارس (که اسمش به نظر ایرانی اصل می رسد) است که بر قسمتی از کالیکیه از اوایل حکومت اردشیر دوم (۴۰۵-۳۵۹ پ.م.) و پفلگونیان سکاثیسه (احتمالاً شاهزاده بوده) فرمانروایی می کرده است. بیشترین اطلاعات دردسترس درباره داتامش در گزارش زندگانی داماتش توسط کرنلیوس نپوس یافت شده ولی، حدای از قصور بدنامی کارش، کار آسانی نیست که این اطلاعات را با دیگر منابع آشتی دهیم.
داتامش فرمانده محافظان شخصی اردشیر دوم بود. داتامش فرزند مردی از اهالی کاریان و زنی از اهالی سیتیان بود. به هنگام جنگ علیه کادوسیانها، خودی نشان داده بود و به همین جهت به آن فرماندهی منصوب شد. حدود سال ۱۷۸ پ.م وی فرماندار مناطفی از کاپادوسیا شده بود،او را مأمور کرده بودند که شورش اوتیس شاه پافلاگونیا را سرکوب کند. اندک اندک وی تبدیل به یکی از نیرومندترین فرمانداران آسیای صغیر شد. فعالیت های پرتحرک داتامس رضایت شاه ایران را جلب کرد و به همین خاطر به عنوان پاداش، سپاهیان عظیمی را به سوی وی اعزام داشت. ولی این ترقی سریع داتامش، در به دست آوردن قدرت، حسادت درباریان را برانگیخت، آن ها منتظر فرصت بودند تا از وی غیبت و بدگویی کنند. پاندان تس خزانه دار سلطنتی که از دوستان داتامش بود، طی نامه ای به وی اخطار کرد که چیزی نمانده است که از سوی درباریان مورد بدگویی قرار گیرد و این در صورتی است که در جنگ شکست بخورد،زیرا عادت شاه بر آن است که پیروزی ها را نتیجه کار خود و شکست ها را نتیجه کار سردارانش بداند. از آن پس داماتش با احتیاط فراوان عمل می کرد و کوشید تا مناطق همجوارش را تحت تسلط خود درآورد. این مناطق اکثراً متعلق به همان شاهزاده های شورشی بود. بدین ترتیب وی به تدریج موفق شد که فرمانروای بسیاری از سرزمین های بین تاروس و دریای سیاه گردد. در بهار ۳۷۳ پ.م وی علناً رفتاری کرد که نشان می داد که فرمانروایی مستقل است. سکه هایی از آن دوران و به سبک ایرانی که توسط داماتش ضرب شده بودند هنوز در دست است (به ویژه این سکه ها نقش اهورامزدای مجهز به دو بال را دارند)
هنگامی که داتامش علیه شاه طغیان کرد، وی به طور آشکار مورد توجه حمایت ساتراپ فریگیا بود که در آن زمان این مقام را آریوبرزن بر عهده داشت. به علاوه ماسلوس و بعضی دیگر از فرمانداران آسیای صغیر پنهانی به جبهه داتامش آمدند. اوتوفراداتس، ساتراپ لیدی که نسبت به اردشیر وفادار مانده بود، فرمانی دریافت کرد که شورش را سرکوب کند. وی با سپاهیانش به سوی کاپادوسیا حرکت کرد ولی توسط داتامش به عقب رانده شد. آریوبرزن و داتامش سپاه عظیمی فراهم آورده و برای طلب کمک به جانب آتن و اسپارتا شتافتند. آگه سیلاس شاه اسپارتا که به یک زندگی صلح جویانه و آرام عادت نکرده بود، حاضر شد تحت فرماندهی آریوبرزن قرار گیرد به امید اینکه با کمک مالی ساتراپ شورشی، سیاهیان مزدور استخدام کند. آتنی ها سی کشتی جنگی و هشت هزار سرباز مزدور فرستادند،این کشتی ها و سپاهیان که تحت فرماندهی سردار آتنی تیموتوس قرار داشتند برای کمک به آریوبارزانس آمده بودند. ولی به سپاهیان آننی دستور داده بودند که پیمانهای منعقده با شاه را نقض نکنند،گویی کمک به آریوبرزن اصولاً نقض شرایط قرارداد صلح آنتالسسداس نیست؛ شورش به سرعت گسترش یافت و حتی به شهرهای فنیقیه هم رسید. اتوفراداتس که هنوز نسبت به شاه وفادار بود خود را مطلقاً تنها یافت و به این اندیشه افتاد که به جای اجرای یک جنگ خطرناک علیه دشمنان اردشیر، همان بهتر که به جبهه مخالفان برود. در همان حال یکی از دامادهای اردشیر نیز به جبهه داماتش پیوست. این همان اورونتس ساتراپ یونیا بود. ساتراپ های شورشی، شخصی به نام رئومیترس را نزد فرعون مصر تاکوس فرستادند و از وی کمک خواستند. تاکوس پو و کشتی برای شورشیان فرستاد. از طرف دیگر پی سیدیانها و لیسیانها نیز از شورشیان علیه شاه بزرگ پشتیبانی کردند.
wiki: داتامش