آنکه زبانش پیوته بعیب دیگران گویا باشد .
طعنه تراش
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
طعنه تراش. [ طَ ن َ / ن ِ ت َ ] ( نف مرکب ) آنکه زبانش پیوسته به عیب دیگران گویا باشد :
زبان تیشه فرهاد همچنان تیز است
هنوز طعنه تراش از برای پرویز است.
زبان تیشه فرهاد همچنان تیز است
هنوز طعنه تراش از برای پرویز است.
نورالدین ظهوری ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: