گاو نر یا طغیا مثله
طغ
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
طغ. [ طَ ] (اِخ ) نام یکی از قبایل قوم قبچاق بوده است . رجوع به نخبةالدهر دمشقی ص 264 شود.
طغ. [ طَغ غ ] (ع اِ) گاو نر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). طُغیا. (منتهی الارب ). به عربی اسم ثور است . (فهرست مخزن الادویه ).
طغ. [ طَغ غ ] ( ع اِ ) گاو نر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). طُغیا. ( منتهی الارب ). به عربی اسم ثور است. ( فهرست مخزن الادویه ).
طغ. [ طَ ] ( اِخ ) نام یکی از قبایل قوم قبچاق بوده است. رجوع به نخبةالدهر دمشقی ص 264 شود.
طغ. [ طَ ] ( اِخ ) نام یکی از قبایل قوم قبچاق بوده است. رجوع به نخبةالدهر دمشقی ص 264 شود.
کلمات دیگر: